ترسناک ترین و البته کوتاه ترین داستان دنیا

خیلی ترسناکه

فک نکنم جرات خوندنشو داشته باشین 

ولی اگه جسارت به خرج دادید و خواستید بخونیدش حتما با چندتا از دوستانتون بخونید چون ممکنه ...... 

بی خیال.

.

.

.

.

.

نترس بخونش.




 

ادامه مطلب ...

آخرین شب دنیا

دوستان واقعا خسته نباشید. اولین امتحانم که به خوبی! و خوشی! تموم شد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! 

حالا هنوز که دوباره شروع نکردین به درس خوندن پیشنهاد می کنم داستانی که واستون تو ادامه ی مطلب گذاشتم بخونین.  

البته یکم طولانیه! می دونم، ولی خواهش می کنم تو نظراتون ننویسین که طولانیه، چون خیلی طول کشید تا نوشتمش، اونم شب امتحان اصول! اگه هم حوصله ندارین پیشنهاد می کنم  اصلا بازش نکنین. بازم ممنون.

ادامه مطلب ...

دیدار تلخ

به زمین می زنی و می شکنی

عاقبت شیشه ی امیدی را

سخت مغروری و می سازی سرد

دردلی، آتش جاویدی را

 

 

دیدمت، وای چه دیداری، وای

این چه دیدار دل آزاری بود

بی گمان برده ای از یاد آن عهد

که مرا با تو سر و کاری بود

ادامه مطلب ...

Merry Christmas

 

 

 

 کریسمس همه دوستان مبارک. 

 

امیدوارم از تعطیلات لذت ببرین. 

 

اینقدم درس نخونین همه معدل الف می شینا! 

 

 

اوووووووو این همه معدل الف!

 

 

 

 

امداد غیبی

پدرم همیشه می گفت جاده ی قدیمی باصفاتره. 

اون شب من احمق حرف پدرم  رو باور کردم و پیچیدم تو خاکی، ٢٠ کیلومتر از جاده دور شده بودم که یهو ماشینم خاموش شد و هر کاری کردم روشن نمیشد.

 وسط جنگل، داره شب میشه، نم بارون هم گرفت. اومدم بیرون یکمی با موتور ور رفتم دیدم نه می‌بینم، نه از موتور ماشین سر در می‌ارم!

 راه افتادم تو دل جنگل، راست جاده خاکی رو گرفتم و مسیرم رو ادامه دادم. دیگه بارون حسابی تند شده بود.

 با یه صدایی برگشتم، دیدم یه ماشین خیلی آرام و بی‌صدا بغل دستم وایساد...

ادامه مطلب ...