درس منطق

دانشجویی پس از اینکه در درس منطق نمره نیاورد به استادش گفت: قربان، شما واقعا چیزی در مورد موضوع این درس می دانید؟

رابطه فریاد و عشق

استادی از شاگردانش پرسید: چرا ما وقتی عصبانی هستیم داد می‌زنیم؟ چرا

مردم هنگامی که خشمگین هستند صدایشان را بلند می‌کنند و سر هم داد

می‌کشند؟

شاگردان فکری کردند و یکی از آن‌ها گفت: چون در آن لحظه، آرامش و

خونسردیمان را از دست می‌دهیم.

استاد پرسید: این که آرامشمان را از دست می‌دهیم درست است امّا چرا با

وجودی که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد می‌زنیم؟ آیا نمی‌توان با صدای

ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامی که خشمگین هستیم داد می‌زنیم؟

شاگردان هر کدام جواب‌هایی دادند امّا پاسخ‌های هیچکدام استاد را راضی نکرد.

سرانجام او چنین توضیح داد: هنگامی که دو نفر از دست یکدیگر عصبانی

هستند، قلب‌هایشان از یکدیگر فاصله می‌گیرد. آن‌ها برای این که فاصله را

جبران کنند مجبورند که داد بزنند. هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد،

این فاصله بیشتر است و آن‌ها باید صدایشان را بلندتر کنند.

سپس استاد پرسید: هنگامی که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقی می‌افتد؟

آن‌ها سر هم داد نمی‌زنند بلکه خیلی به آرامی با هم صحبت می‌کنند. چرا؟

چون قلب‌هایشان خیلی به هم نزدیک است. فاصله قلب‌هاشان بسیار کم است

استاد ادامه داد: هنگامی که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقی

می‌افتد؟ آن‌ها حتی حرف معمولی هم با هم نمی‌زنند و فقط در گوش هم نجوا

می‌کنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر می‌شود.

سرانجام، حتی از نجوا کردن هم بی‌نیاز می‌شوند و فقط به یکدیگر نگاه

می‌کنند. این هنگامی است که دیگر هیچ فاصله‌ای بین

قلب‌های آن‌ها باقی نمانده باشد.

تلخی عشق

سلام این شعربه دلیل طولانی بودن توشب شعرتاییدنشد.ازطولانی بودنش واقعا عذر میخوام ولی ارزش یه بارخوندنو داره  

افلاطون گفته روح دایره است

من دایره های روحم را کشف کردم

5 دایره دور روحم کشیدم

صدا

در آنجا،بر فراز قله ی کوه

دو پایم خسته از رنج دویدن

بخود گفتم:که در این اوج دیگر

صدایم را خدا خواهد شنیدن

به سوی ابرهای تیره پر زد

نگاه روشن امیدوارم

ز دل فریاد کردم:کای خداوند 

...

سه سال از مسیح تا یهودا

دوستان عزیز حتما می دونید سکه دو رو داره یعنی چی؟ داستان زیرو بخونین تا متوجه روی دوم سکه بشین. البته داستان واقعییها! 

یاد

کاش میرفت ز یادم یادت بعد از ان نیمه شب بارانی/ کاش میمرد دو چشم سر من تا نروید به دلم عرفانی/ کاش میگفت دلم اهسته با زبانی که نرنجد خامی /